به طور قطع و یقین قریب به اتفاق علمای علم تاریخ این گزاره را تأیید میکنند که« خوابها و رؤیاهای دیکتاتورهای تاریخ بشر همچون زندگی واقعی آنها ماهیتی خونین دارد.» به عقیده نگارنده این سخن در خصوص بسیاری از زمامداران کنونی ریاض و به ویژه محمدبن سلمان نیز صدق میکند. برای پی بردن به برخی ابعاد واقعی این مسئله و تقویت این ایده که مسندنشینان کنونی ریاض خوابهای خونینی برای آینده منطقه دیدهاند خبرنگار قدس آنلاین با دکتر حسین کنعانی مقدم سیاست پیشه و تحلیلگر مشهور حوزه تحولات غرب آسیا به گفتگو نشسته است.
قدس آنلاین: بسم الله الرحمن الرحیم در شماره چهارم از پرونده ویژه رسانه آنارشیست در خدمت آقای دکتر حسین کنعانی مقدم تحلیلگر برجسته تحولات منطقه هستیم با سلام و عرض احترام خدمت جناب عالی به عنوان پاسخ به سؤال نخست لطفاً مواضع تلویزیون ایران اینترنشنال را نسبت به تحولات اخیر ایران ارزیابی کنید؟
کنعانی مقدم: بسم الله الرحمن الرحیم در چارچوب سناریوهایی که در محور عبری-عربی- غربی یعنی آمریکا اسرائیل و عربستان سعودی شکل گرفته و براساس سناریوهای سه گانه رژیم صهیونیستی که ایران هراسی، اسلام هراسی و شیعه هراسی را در دستور کار خود قرار داده است رسانههای وابسته به محور عبری-غربی-عربی تحت یک فرماندهی مشترک که عمدتاً افسران اطلاعاتی موساد و سیا و افسران سایر سرویسهای جاسوسی در آن حضور دارند. در چارچوب جنگ هیبریدی که شامل جنگ روانی، سایبری، اطلاعاتی،تبلیغاتی و البته نظامی و اقتصادی است. سعی میکنند از رسانههای اجتماعی و همچنین شبکههای ماهوارهای کمال استفاده را ببرند به همین خاطر تعداد زیادی از شبکه های رادیویی و ماهوارهای را استخدام کردهاند و عناصری که در این زمینه از قبل در رژیم صهیونیستی یا جاهای دیگر آموزش دیده بودند را گرد هم جمع کردند و عملاً جنگ روانی را از طریق رسانههایی مانند ایران اینترنشنال، بیبیسی و برخی شبکه های اجتماعی وابسته به گروههای ضد انقلاب و اپوزیسیون آغاز کردند. سرویسهای غربی اینها را تغذیه مالی و لجستیکی میکنند و عملاً این رسانهها پیمانکاران سازمانهای اطلاعاتی جاسوسی مانند سیا و موساد هستند که با دلارهای نفتی عربستان و حمایتهای این سرویسها این کار را انجام میدهند. این رسانهها به دنبال این هستند که اراده سیاسی در کشور را مورد هدف قرار دهند تا بتوانند براساس تئوری فشار از بیرون و شورش از درون به اهداف و مقاصد خودشان برسند. هیچ کدام از این شبکه های فارسی زبان به دنبال عدالت خواهی و حمایت از حقوق مردم ایران دنیستند بلکه به دنبال تخریب و نابودی ایران هستند تا بتوانند در آینده عناصر وابسته به خود را در نظام جمهوری اسلامی مستقر بکنند و عمده تمرکز آنها به دلیل به خطر افتادن رژیم صهیونیبستی بر روی محور مقاومت است و آنها قصد دارند ایران را به عنوان مرکز محور مقاومت نابود کنند.
قدس آنلاین: در میان کلام خود به نقش سیا در این جنگ ترکیبی پرداختید میخواهم کمی نقش سیا را برای ما باز کنید از منظر جناب عالی CIA به عنوان برجستهترین و با نفوذترین سرویس امنیتی جامعه اطلاعاتی آمریکا چه نقشی در بخش رسانهای آشوبهای اخیر به ویژه در ارتباط با تلویزیون ایران اینترنشنال دارد؟
کنعانی مقدم: باید بگویم بعد از تسخیر لانه جاسوسی اسناد و مدارکی که در لانه جاسوسی کشف شد که اکنون هم به چاپ رسیده حاکی از این است که CIA در سفارتخانهها به عنوان فرمانده عملیاتی عمل میکند و حتی پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا و همچنین عناصر وابسته به لابی صهیونیستی AIPAC در کنترل عملیاتی سیا قرار دارد. قبلاً مشخص بود که مرکز فرماندهی کل منطقه در ایران بود و تحت کنترل قرار داشت. یکی از وظایفی که برعهده دارد بحث جاسوسی و ضد جاسوسی است که در این زمینه در چارچوب حفظ هژمونی آمریکا در منطقه کار میکند و کارهایی مانند استخدام عناصر اطلاعاتی و حتی تولید نهادهای وابسته به خودش را انجام میدهد. همان طور که میدانید در 10 سالی که عراق توسط آمریکا اشغال شد اینها نزدیک به 6000 NGO را سازماندهی کردند که اقدامات خیابانی و شورشهایی که در عراق اتفاق افتاد تحت کنترل این ان جی او ها بودند و آمریکاییها همیشه در این زمینه هزینه میکنند. یکی از این ابزارها یرای کنترل افکار عمومی جوانان استفاده از تلویزیونهای ماهوارهای فارسی زبان است که میتوانند هم سازماندهی کنند، هم ارتباط برقرار کنند و هم این که افکار عمومی را تحت کنترل خود درآورند. یکی از اهداف سیا تربیت پیاده نظام برای اقدامات نظامی آمریکا است. یعنی بدون این که سرباز آمریکایی در منطقهای برای جنگیدن وارد شود. از جوانان و افراد داخل آن کشور به عنوان عناصر وابسته و پیاده نظام برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. رسانههایی مثل ایران اینترنشنال کارشان فرماندهی افکار عمومی است تا بتوانند آن را تحت کنترل خودشان درآورند.
قدس آنلاین: شما به خوبی به این نکته اشاره کردید که ایران اینترنشنال فرماندهی افکار عمومی را در آشوبها بر عهده دارد. در حال حاضر همه دنیای رسانه میداند که بودجه ایران اینترنشنال از طریق طرف سعودی تأمین میشود. با توجه به چرخشهای متعددی که ما در حوزه سیاست خارجی از عربستان شاهد بودیم شما فکر میکنید چه دلایلی باعث شده که آل سعود در این حوزه در زمین آمریکا بازی کنند؟
کنعانی مقدم: خوب سالها است که خاندان آل سعود وابستگی کامل هم به صهیونیستها دارند و هم دست نشانده آمریکا هستند. به قول خود آمریکاییها گاو شیردهای هستند که منافع آمریکا را در منطقه تأمین میکند. محمد بن سلمان که من نام او را صدام ثانی گذاشتهام با تفکراتی که دارد رفتارش دقیقاً براساس تفکرات صدام تحت عنوان پان عربیسمی که مطرح میشود سازماندهی شده به علاوه وی به دنبال مقابله با جمهوری اسلامی است و بارها هم گفته که ما جنگ را به داخل ایران میکشانیم و برای این منظور هم میلیونها دلار نفتی را در شبکههایی مثل ایران اینترنشنال و کمک به گروههای تروریستی حاضر در سوریه، عراق، لبنان، ترکیه یا در افغانستان از جمله داعش و جبهه النصره کرده است تا بتواند ایران را مهار کند. خوب تجربه گذشته نشان داده که خاندان آل سعود در رابطه با جمهوری اسلامی نگاهی خصمانه دارند و به دنبال این هستند که از هر طریقی که بتوانند من جمله همکاری با صهیونیستها و آمریکا ایران را مهار کنند تا بتوانند هم در جنگ قدرتی که در درون خاندان آل سعود وجود دارد پیروز شوند و هم این که کشورهای عربی منطقه را تحت سلطه خودشان قرار دهند و به اسم این که ما در شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب یا سازمان کنفرانس اسلامی رهبری جهان اسلام را بر عهده داریم ایران را به وسیله اشاعه تفکر ایران هراسی، اسلام هراسی و شیعه هراسی تحت فشار قرار دهند.
قدس آنلاین: آقای دکتر ما با توجه به تحولات روزهای اخیر شاهد حادثه اسفبار و در واقع حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ(ع) بودیم میخواستم یک مقداری ابعاد این حادثه را برای ما باز کنید و ضمن تحلیل این حادثه تروریستی بفرمایید که آیا اینها با توجه به اهدافی که برای آنها برشمردید موفق خواهند شد که به اهداف خود در حوزه رسانهای و عملیاتی برسند و تروریسم را به ایران صادر کنند یا نه؟
کنعانی مقدم: با توجه به این که غرب با وجود تمامی فشارهایی که به جمهوری اسلامی آورده الان میبیند که ایران قدرت مقاومت منطقهای را در دست خود دارد و یک قدرت هستهای محسوب میشود که روزبهروز هم دارد توسعه پیدا میکند و حضورش در پیمانهای مختلف نظامی مثل شانگهای، اوراسیا یا اکو و مجموعههای دیگری که در دنیا وجود دارد. بنابراین آمریکاییها احساسشان این است که باید کار را یکسره کرد. به همین خاطر تمام تلاشهایی که تاکنون انجام دادهاند نشان دهنده این است که آنها حاضرند در این راه هزینه کنند. چون نفوذیهای خود را که در جاهای مختلف و حساس وجود داشتند رو کردند که اکثراً هم ضربه خودند. تحلیل من از اقدام تروریستی شیراز این است که با توجه به تجربه تاریخی هرگاه کشور ما دچار ناامنی، شورش یا اقدامات ایذایی این چنینی شده است. تروریستها از این خلاء امنیتی استفاده میکردند و با وارد کردن نیروهای خود به داخل کشور افدامات تروریستی انجام میدادند. اما این بار به نظر میرسد که راهکارهای غرب با شکست مواجه شده که دست به استفاده از ابزار تروریسم برده است. به خاطر این که آنها فکر میکردند میتوانند با جمع کردن اپوزیسیون از کشورهای مختلف قدرتی را به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی ایجاد کنند. عملاً با تظاهراتی هم که در وین انجام دادند و اختلاف شدیدی که بین این نیروها وجود دارد و رقابت این جریانها بر سر قدرت به نظر میرسد که غربیها از این آلترناتیو ناامید شدند. دوم این که طرحهای براندازانه غرب عملاً هیچکدام به نتیجه نرسیده سوم این که اینها بر روی تجزیه ایران و ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی خیلی سرمایه گذاری کرده بودند ولی باز این هم نمیتواند به عنوان عامل اصلی برای مقابله با ایران مورد استفاده قرار گیرد. به نظر میرسد آخرین تیری که در ترکش داشتند استفاده ابزاری از گروههای تروریستی بود که خودشان آنها را به وجود آوردند. بالاخره آقای ترامپ بارها اعلام کرده که داعش را اوباما درست کرده و خانم هیلاری کیلینتون آن را مدیریت میکرده است. به هر حال اینها زخم خورده از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی هستند و الان دارند در اردوگاههای آمریکایی آموزش و بازسازی میشوند. به نظر میرسد که آمریکاییها آخرین تیر ترکش خود را رها کردند تا بتوانند آتش شورشهای داخلی را که عمدتاً شامل اغتشاشات موجود است شعلهورتر کنند. ولی عملاً برعکس شد. به تعبیر من آنها آمدند چراغ شاهچراغ را خاموش کنند. اما تبدیل به چلچراغ شد و هر کدام از این شهدای مظلوم با خون خود چراغی بر شاهچراغ افزودند.
قدس آنلاین: تحلیل شما از جنگ یمن و منجلابی که در حال حاضر سعودیها در آن گرفتار شدهاند چیست و این که به نظر شما این مسئله چه تأثیری بر موضعگیریهای رسانهای و میدانی آل سعود در خصوص ما محور مقاومت و مردم یمن داشته است؟
کنعانی مقدم: استراتژی آمریکایی ها تسلط بر آبراهههای حیاتی جهان مثل: کانال سوئز، خلیج فارس، تنگه هرمز، باب المندب مناطقی است که به هر حال جریان انرژی از اینها عبور میکند و خود آنها هم معتقدند و بارها این نکته را تکرار کردهاند که هر کس بر این آبراههها تسلط پیدا کند قدرت بلامنازع جهان خواهد بود. بنابراین کانال سوئز را از طریق مصر کنترل کردند اما در مورد تنگه هرمز با وجود این که تمام تلاش خود را کردند ایران با قدرت ایستاد و مانع تسلط آمریکا بر این تنگه شد. در خصوص باب المندب هم سعی کردند از طریق عربستان این آبراهه را حفظ کنند اما کسی که در مقابل این هژمونی آمریکا در منطقه ایستاد حوثیها بود که ریشههای تاریخی و بسیار قدرتمندی را در داخل یمن داشتند و متأثر از انقلاب اسلامی و تفکر مقاومت وارد عرصه شدند. ما شاهدیم که در این 8 سالی که از اشغال بخشی از خاک یمن توسط ائتلاف غربی-عربی میگذرد. مردم یمن توانستهاند مقاومت کنند و یمن را تبدیل به یک پایگاه قدرتمند مقاومت در شبه جزیره عربستان بکنند و باب المندب را هم در کنترل خودشان نگه دارند. به نظر میرسد که این حوادث در یمن نشان داد که عربستان با تمام پولی که هزینه کرد و آمریکاییها و اماراتیها به دنبال عقب نشینی هستند اما میخواهند عقب نشینی آنهاها طوری باشد که هزینه چندانی را متحمل نشوند ولی به طور کلی به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند کاری در یمن از پیش ببرند و با حمله خود به یمن باعث شدند که یک انقلاب اسلامی دیگر در منطقه شکل بگیرد آن هم از جنس عربی و شاید این بزرگترین اشتباه استراتژیکی بود که سعودیها انجام دادند. چون آنها پیش از این بحث عرب و عجم را در رابطه با انقلاب اسلامی مطرح میکردند و به همین واسطه صدام را تحریک کردند که به اسم قادسیه به ایران حمله کند. اما جنس یمنیها عربی است. این که در درون شبه جزیره عربستان و کشورهای عربی منطقه یک انقلاب اسلامی ظهور میکند برای عربستان سعودی بسیار دردناک است زیرا اینها تجربه حزب الله لبنان و گروههای فلسطینی را هم دارند که هر کدام از اینها الان تبدیل به کوه استواری از مقاومت در مقابل هژمونی غرب شدند.
قدس آنلاین: با توجه به این قضایا شما آینده را چگونه پیش بینی میکنید؟
کنعانی مقدم: ببینید قطعاً مقاومت روزبهروز قدرتمندتر و مجهزتر میشود و به تجهیزات قویتری دست پیدا میکند و وسعت مقاومت تبدیل به یک جنبش اجتماعی میشود. این حرکت در درون کشورهای عربی به ویژه پس از بیداری اسلامی اگرچه کمی افت و خیز داشت اما زیر پوست همه این حکام منطقه این قدرت بیداری وجود دارد و هر لحظه ممکن است تبدیل به آتشفشانی شود که کل منطقه را در بر بگیرد. به نظر میآید که پیروزی از آن مردم است و تنها راه هم مقاومت و ایستادگی در مقابل نظام سلطه است.
نظر شما